امروز سربازای جدید رو پذیرش کردیم، قرار بود همشون زیر دیپلم باشند که خداروشکر کنسل شد و همش 3 تا زیر دیپلم داشتیم و بقیه دیپلم،میگن ارتش لحظه ای هستش یعنی همین
بچه های خوبی به نظر میرسیدن تا ببینیم توی کار چی پیش میاد

ولی خب نمیدونم من خیلی عقب مونده هستم یا من دارم اشتباه میکنم
اینقدر که حرف های رکیک شده مث نقل و نبات بین همه که ادم بعضی وقتا فک میکنه مشکل از خودشه که خط قرمزش این چیزاس

پسره گنده یه جمله رکیک استفاده کرد و همه زدن زیر خنده
گفتم ببند دهنت رو تا نبستمش:|
پررو پرو اومد گفت توجیه نیستم،توجیه شدم ببند:|
گفتم الان توجیه شدی؟
آره شدم
- خوبه که توجیه شدی، بیا بیرون توجیه ترت کنم

اونم آمد بیرون با قلدری تمام چسبید تو صورتم
منم چش فرماندم رو دور دیدم و با همون لباس های شخصی و خوشگلش دور درختا دوندمش و با صدا بلند گفتم درختا رو بشمار
اولش نمیخواست بدوه
ولی خب اینقدر ضعیف بود که با یه داد ترسید:|

با لباسی خیس عرق فرسمتادمش بره بشینه پیش بقیه:|

همه دیگه لال مونی گرفتن،میخ اول رو حسابی محکم کوبیدم

از قدیم گفتن سالی که نت از بهارش پیداست:/

امروز هم رفتند تا پنجشنبه برگردن و رسما خدمتشون رو شروع کنن نزد من:/


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Don ماجراهاي صد روز تا عروسيِ يک عروس کنکوري! قرآن واهل بيت Ruben جنتلمن بلاگ خلاصه کتاب مبانی اندیشه اسلامی 2 حسن یوسفیان پایگاه رسانه ای دکتر صادق واله باغ سپیدار سامانه آموزش از راه دور