این پست فقط و فقط جهت آرشیو چند صفجه از دست نوشته های منه که هنوز پاره نشده بود:) ارزش خواندن ندارد


1/4/97

گاهی دلت برای آن کسی تنگ میشود که نمیدانی کیست،اما چنان برایش احساس دلتنگی می کنی که سلول های تنت به لرزه می افتد
این حال امشب من است،مستم از دلتنگی،اما دلتنگ که؟

روزها در عبورند و میگذرند،روز پشت روز.
چه خوش میگذرد این روزها،چه خوش! آنقدر خوش می گذرد که چشمانم شب هاست بازند.
__
مرا با قلبت عاشق کن
که قلبت گوای جان من است




2/4/97

این روزها
دلتنگ تر از هر روزم
خستگی،دلتنگی،تشویش 

آخ چه ساخته 

روزگار ز من

این جانب

روزی منشا آرامش بر میخواست

کنون منبع درد



8/4/97

دل گرفته باز
در هوای تو
تو که هستی؟
که دل میگیرد برایت
و ندانم کیستی.!

غم غربت چشمانت
آواره کردا مرا
مگر چه خلق کرده خدا
که ندانم.


7/7/97
کلمات تمام شده اند
زندگی.
آن چیزی که تمام شده است زندگی بی پایان من است
که با تمام،تمام شدنش
اتمامش نامعلوم است
دویدن

جنگ

برای کدامین ثمر


13/9/97

بغض واژه ایست خفته درون من که هر صبح با من از خواب بیدار میش ود و مرا همراهی می کند،گویا سایه من است!
درد آن وقت بیشتر میشود که با من هم نمیخوابد و هر ثانیه ای که دلش بخواهد می خوابد!
گاهی هم گو یا شب ها هم بیدار می ماند و در گوشم نجوایی می خواند که خواب را هم به زندگی تبدیل میکند!



16/9/97
گاهی،بعضی شب ها به هوای یک خفتن همیشگی سرم را به بالین می گذارم.
امشب به هوای همین خفتن خواهم خفت که شاید فرداییی را در پی دیدگانم نبینم
علت این همه پریشان حالی در من شده است رازی که هر آنچه فکر میکنم علت آن را نمیتوانم بفهمم چه برسد به درک آن


18/12/97

تو ابهامی در من
که ندانم که هستی
و هم دانم که هستی
ابهامی در سراسر من!
که باشد لنگم
نباشد لنگتر.


19/12/97
دلتنگی های این روزهایم که آغازش از تو بود ولی پایانش از تو نیست،شده است زخمی عمیق بر پیکر مرده و روح یخ زده ام!
این ناامیدی آغازش فقط از تو بود ولی اینک از همان زخمیست که به اندازه یک سوزن بود که کلمه ی دوستت دارم تو! بر پیکر من شکافت و چنان عفونی شد که سراسر این من را در گندآب فرو برد.
از رفتن تو روزها،ماهاست که میگذرد. دروغ چرا؟ یادم نیست که در کدامین روز تو رفتی،فقط یادم است که در شهر طوفانی رخ داده بود و در زیر این طوفان جلوی یک باجه تلفن دور از مردم بر زمین نشستم و جز زار زدن در توانم نیافتم. من بین خواستن و نخواستنت درگیرم
نه میخواهمد و نه نمیخواهمد ولی با تمام اوصاف همچنان در روح مرده من زمزمه ای در جریان است 
به ارامی صدای یک پرتگاه که تورا به پرش وا میدارد، زمزمه ای شیرین، با صدای تو! « دوستت دارم» :((



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اسپایس چت|هک شد توسط علی هکر به دلیل بی ادبی نیلوفر به رنگ خدا Acardeon سایت متین معینی دانلود فیلم و آهنگ پایگاه تخصصی تعزیه خوانی سنتی رسواترین عاشق